تعداد نشریات | 41 |
تعداد شمارهها | 1,120 |
تعداد مقالات | 9,562 |
تعداد مشاهده مقاله | 17,343,698 |
تعداد دریافت فایل اصل مقاله | 12,107,070 |
بررسی چرایی سرنگونی رژیم پهلوی و وقوع انقلاب اسلامی ایران با کاربست نظریه بحرانهای یورگن هابرماس | ||
فصلنامه دانش انقلاب اسلامی | ||
مقالات آماده انتشار، پذیرفته شده، انتشار آنلاین از تاریخ 26 آذر 1397 | ||
نوع مقاله: علمی- تخصصی، در رابطه با علوم انسانی | ||
نویسنده | ||
امیر رضائی پناه* | ||
دانشجوی دکتری/ دانشگاه شهید بهشتی | ||
چکیده | ||
انقلاب اسلامی ایران بزرگترین انقلاب و تحول اجتماعی جهان اسلام در دنیای معاصر است. تاکنون نظریهها و رهیافت-های تحلیلی گوناگونی برای تبیین چرایی و چگونگی رخداد این انقلاب بهکار بسته شده است. در این میان نظریه بحران-های یورگن هابرماس، با وجود کارایی و گویایی فراوان، چندان موردتوجه قرار نگرفته است. از دید هابرماس در روابط میان سه حوزه اقتصادی، سیاسی و اجتماعی- فرهنگی، چهار بحران اقتصادی، عقلانیت، مشروعیت و انگیزش را میتوان شناسایی نمود. رخنمایی این بحرانها در یک ساختار، بهویژه در چارچوب نظام سرمایهداری متاخر، میتواند نمایانگر سستی و نابودی آن باشد. نوشتار پیشرو برآن است تا با کاربست این نظریه، کیفیت سرنگونی رژیم پهلوی و برآمدن انقلاب اسلامی را تبیین نماید. از دید نگارندگان، رژیم شبهسرمایهدارانه پهلوی دچار یک ناکارآمدی عام در پهنههای گوناگون ساختار خود بوده و هر چهار بحران موردنظر هابرماس، بهویژه بحران مشروعیت (فرامادی و کارکردی)، در آن دیده میشود. از دیگرسو، گفتمان انقلاب اسلامی در خوانش امام خمینی، در رابطه دگرسازانه و خصومتسازانه خود با گفتمان پهلوی، توانست با نشاندادن بالاترین میزان قابلیت دسترسی و اعتبار، سامانه از نشانگان و مفاهیم را مفصلبندی کند که این کجکارکردها و بحرانهای رژیم پهلوی را پوشش داده و به جایگاه گفتمان هژمون دست یابد. | ||
کلیدواژهها | ||
بحران؛ بحران مشروعیت؛ رژیم پهلوی؛ انقلاب اسلامی ایران؛ یورگن هابرماس | ||
عنوان مقاله [English] | ||
Investigating the Reason of the Overthrow of Pahlavi’s Regime and the Occurrence of the Islamic Revolution of Iran by Applying Jürgen Habermas' Theory of Crisis | ||
نویسندگان [English] | ||
Amir rezaeipanah | ||
phD student/ Shahid Beheshti University | ||
چکیده [English] | ||
The Islamic revolution of Iran is the biggest revolution and social evolution of the Muslim world in the contemporary world. There have been many theories and analyzing approaches applied for explaining the manner and reason of the occurrence of this revolution. However, the crisis theory of Jürgen Habermas is an approach which besides its efficiency and expressiveness has not been considered so much. From Habermas’ viewpoint, in the relations among the three economic, political and socio-cultural domains, the four economic, rational, legitimation, and motivation crises can be recognized. The appearance of these crises in a structure, especially the current framework of capitalism, can be a sign of its weakness and destroying. This writing tries to explain the manner of the Pahlavi’s overthrow and the rise of the Islamic revolution through this theory. From the writer's view, Pahlavi's semi-capitalist regime had a general inefficiency in different aspects of its structure and all the four crises mentioned by Habermas, especially the legitimacy crisis (trans-material and applicable) are seen in it. On the other hand, the discourse of the Islamic revolution in Imam Khomeini’s reading, and its other-making and antagonistic relation with Pahlavi’s discourse, could articulate a system of significations and concepts through showing the highest level of availability and credibility. This covers the malfunctions and crises of Pahlavi’s regime and reaches the position of a hegemon discourse. | ||
کلیدواژهها [English] | ||
crisis, Legitimacy Crisis, Pahlavi Regime, The Islamic Revolution of Iran, Jürgen Habermas | ||
آمار تعداد مشاهده مقاله: 411 |